جدول جو
جدول جو

معنی ام یعفور - جستجوی لغت در جدول جو

ام یعفور(اُمْ مِیَ)
ماده سگ. (از المرصع) :
یا ام یعفور سقاک العهد
لازال من صید علیک لبد.
راجز (از المرصع).
و رجوع به یعفور شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اُمْ مِ جُ)
نوعی نخله است که خرمای آنرا جعرور گویند. (از المرصع)
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مِ عَ بْ بو)
کفتار. (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، ماکیان. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مِ جَ)
کفتار. (منتهی الارب) (المرصع)
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مِ جَ فَ)
مرغ خانگی.
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مِ جَ فَ)
حصنی است در اندلس از توابع مارده. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مُ جَ فَ)
حصنی به اندلس از اعمال مارده. (معجم البلدان).
لغت نامه دهخدا
(اُدد)
دختر عبدالله بن عرفطه از زنان انصار که بصلاح و عفت و وفوردانش و درایت مشهور بوده است. رجوع به ریحانه الادب ج 6 ص 212 و تذکره الخواتین ص 34 و در منثور ص 67 شود
عتابه، مادر جعفر بن یحیی برمکی و زنی بود در نهایت فصاحت و طلاقت، پس از برچیده شدن بساط برمکیان به فقر و آوارگی افتاد. (از ریحانه الادب ج 6 ص 212)
زبیده، دختر جعفر بن ابی جعفر منصور، دختر عم و زن هرون الرشید و مادر محمد امین بوده است. (از مجمل التواریخ و القصص و الجماهر و الوزراء و الکتاب)
لغت نامه دهخدا
تصویری از ام عبور
تصویر ام عبور
کفتار
فرهنگ لغت هوشیار